۱۳۹۷ آبان ۲۶, شنبه

دومین دور تحصن سراسری؛ معلمان ایرانی به نشانه اعتراض برای دومین روز متوالی در کلاس‌های درس حاضر نشدند/ تصاویر


دور دوم تحصن سراسری معلمان از روز گذشته به دنبال فراخوان قبلی شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران آغاز شده است. این شورا پیشتر با صدور بیانیه‌ای ضمن انتقاد از اجرایی شدن طرح “معلم تمام وقت”، نسبت به عدم رسیدگی به مطالبات صنفی فرهنگیان از سوی مسئولان در قوای سه‌گانه اعتراض کرده و از فرهنگیان کشور درخواست کرده بود تا در روزهای۲۲ و ۲۳ آبان‌ماه در دفتر مدارس تحصن نمایند.
این تحصن امروز چهارشنبه نیز همچون روز گذشته در بسیاری از استان‌های کشور از جمله همدان، کردستان، یزد، آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی، کرمانشاه، البرز، مازندران، فارس، تهران، اصفهان، خراسان شمالی، سیستان و بلوچستان، خوزستان، بوشهر و خراسان رضوی ادامه یافت. معلمان ایران مهرماه امسال نیز به مدت دو روز به تحصن مشابهی دست زده بودند.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، تحصن سراسری معلمان و فرهنگیان سراسر کشور که از روز گذشته در بسیاری از استان‌های ایران آغاز شده بود امروز چهارشنبه ۲۳ آبان‌ماه ۹۷ نیز ادامه یافت.
در این روز نیز فرهنگیان سراسر کشور از جمله در استان‌های “همدان، کردستان، یزد، آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی، کرمانشاه، البرز، مازندران، فارس، تهران، اصفهان، خراسان شمالی، سیستان و بلوچستان، خوزستان، بوشهر و خراسان رضوی” دست به تحصن زده و از حضور در کلاس‌های درس خودداری کردند و خواستار برآورده شدن مطالبات صنفی خود شدند.
تحصن سراسری معلمان از روز سه‌شنبه ۲۲ آبان‌ماه ۹۷ به دنبال فراخوان قبلی شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران آغاز شده است.
معلمان متحصن در این روز نیز نوشته‌هایی مانند “معلمان زندانی را آزاد کنید”، “ما به وضعیت معیشتی معترضیم”، “تفاوت آری تبعیض خیر”، “تامین تضمین بودجه عادلانه”، “روحانی-لاریجانی، کو نظام هماهنگ”، “نه به طرح معلم تمام وقت”، “لغو اختلاف طبقاتی”، “ارتقای منزلت و معیشت معلمان”، “نه به آموزش خصوصی”، “آموزش رایگان حق فرزندان ایران”، “آموزش زبان مادری”، “ایمن سازی مدارس”، “توقف پرونده سازی برای فعالان صنفی” ، “ما به وضعیت آموزشی معترضیم” ، “احضار معلمان را متوقف کنید” و … در دست داشتند.
هرانا روز گذشته نیز از نخستین روز تحصن معلمان کشور در استان‌های کردستان، بوشهر، یزد، تهران، مازندران، البرز، کرمانشاه، همدان، اصفهان، اردبیل، آذربایجان شرقی، فارس، چهارمحال و بختیاری، گیلان، قزوین و خوزستان خبر داده بود.
این شورا در بخشی این فراخوان خطاب به دانش‌آموزان و والدینشان گفته بود: “هدف از تحصن آن است که حاکمان مجبور شوند به وظایف خود طبق قانون اساسی در قبال دانش آموزان و تأمین آموزش رایگان، کیفی و عادلانه عمل نمایند و بیش از این معیشت و منزلت معلم را مورد هجمه قرار ندهند".
از جمله مطالبات فرهنگیان در این تحصن توقف پرونده‌سازی برای معلمان و آزادی معلمان زندانی بوده است، هرانا پیشتر در گزارشی به بررسی جامع وضعیت معلمانی که برای استیفای حقوق صنفی خود در عین حفظ استقلال از دستگاه حاکمه تلاش کرده و بسیاری از آنان متحمل حبس، اخراج و تبعید شده‌اند، پرداخته بود.
ماه گذشته نیز طی روزهای۲۲ و ۲۳ مهرماه ۹۷ فرهنگیان سراسر کشور از جمله در استان‌های “کرمان، لرستان، خوزستان، کرمانشاه، اصفهان، کردستان، البرز، همدان، فارس، زنجان، قم، مازندران، تهران، خراسان شمالی، ایلام، آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، کهگیلویه و بویراحمد، بوشهر، گیلان و هرمزگان” دست به تحصن زده و ضمن خودداری از حضور در کلاس‌های درس خواستار برآورده شدن مطالبات صنفی خود شده بودند.

تجمع و اعتصاب کارگران مجتمع صنعتی نیشکر هفت‌تپه در شهر شوش



در ادامه اعتراضات صنفی کارگران مجتمع کشت و صنعت هفت تپه، شماری از کارگران این واحد صنعتی صبح امروز خیابان منتهی به میدان هفت تپر تا مصلی شهر شوش را راهپیمایی کردند.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از ایلنا، در ادامه اعتراضات صنفی کارگران مجتمع کشت و صنعت هفت تپه، شماری از کارگران این واحد صنعتی صبح امروز (جمعه ۲۵ آبان ماه) بعد از اجتماع چندین باره مقابل ساختمان فرمانداری شوش، خیابان منتهی به میدان هفت تپر تا مصلی شهر شوش را راهپیمایی کردند.
یکی از کارگران گفت: “مجتمع کشت و صنعت هفت تپه حدود ۴ هزار کارگر رسمی، پیمانی و قراردادی شاغل دارد که طی چند ماه گذشته دستمزد آنها به تاخیر افتاده است. به همین دلیل کارگران این کارخانه‌ها که با ادامه بی‌توجهی مسئولان کارخانه و استانی مواجه شده‌اند، صبح امروز در اعتراض به معوقات مزدی و مشخص نشدن وضعیت مجتمع از سوی کارفرما خیابان منتهی به میدان هفت تیر تا مصلی شهر شوش را راهپیمایی کردند".
به گفته وی؛ برپایی اجتماع صنفی صبح امروز در حالی‌ست که در جریان این کنش صنفی، کارگران به صورت نمادین تابوتی را که روی آن عنوان «مرحوم نان ده شرکت هفت تپه» نوشته شده بود را حمل و تشییع می‌کردند.
کارگر دیگری درباره مطالبات صنفی کارگران هفت تپه گفت: “بخش اصلی اعتراض کارگران نیز ناشی از مشکلاتی‌ست که اخیرا در ارتباط با محکومیت تعدادی از اعضای هیات مدیره و سهامداران مجتمع بوجود آمده است".
طبق ادعای کارگران؛ با افزایش مشکلات این کارخانه، در حال حاضر وضعیت مدیریتی این مجتمع با بیش از ۴۵۰۰ کارگر نامشخص بوده و کارگران امروز با حضور در مصلی شوش، خواستار بازگرداندن مدیریت خصوصی این مجتمع بزرگ به بخش دولتی هستند.
لازم به اشاره است که روز گذشته عدنان غزی فرماندار شهرستان شوش گفته بود که “مطالبات کارگران با کمک استاندار خوزستان و نماینده مردم شوش در مجلس شورای اسلامی به صورت جدی در حال پیگیری است".

آزادی هاشم خواستار,فعال صنفی و از اعضای کانون صنفی معلمان ایران


هاشم خواستار، معلم بازنشسته و عضو کانون صنفی معلمان مشهد، که در تاریخ ۱ آبان‌ماه سال جاری توسط نیروهای امنیتی در شهر مشهد بازداشت و پس از آن به دلایل نامشخصی به بخش روانی بیمارستان این‌سینای این شهر منتقل شده بود، بعد از ظهر امروز آزاد شد. به گزارش حقوق بشر در ایران، بعد از ظهر امروز شنبه ۱۹ آبان‌ماه ۹۷ هاشم خواستار معلم بازنشسته و عضو کانون صنفی معلمان مشهد که در بخش روانی بیمارستان ابن‌سینای مشهد بازداشت بود آزاد شد. ینقل از یک منبع مطلع در گفتگو با گزارشگر حقوق بشر در ایران : “ساعاتی پیش نیروهای امنیتی آقای خواستار را از بیمارستان ابن‌سینای مشهد به منزل برده و پس از ۱۸ روز آزاد کردند”. لازم به ذکر است در تاریخ ۱۴ آبان‌ماه نیز همسر و فرزندان هاشم خواستار معلم بازنشسته و عضو کانون صنفی معلمان مشهد در تجمعی در مقابل بیمارستان ابن‌سینای مشهد به همراه تعدادی از فرهنگیان و همکاران آقای خواستار توسط نیروهای امنیتی بازداشت و ساعاتی بعد از بازداشتگاه اداره اطلاعات مشهد آزاد شده بودند. لازم به ذکر است این فعال صنفی ، عصر روز سه‌شنبه ۱ آبان‌ماه توسط نیروهای امنیتی در شهر مشهد بازداشت و پس از آن به دلایل نامشخصی به بخش روانی بیمارستان ابن‌سینای این شهر منتقل شده است و پس از گذشت ۱۴ روز کماکان در این بیمارستان در بازداشت به‌سر می‌برد. ماموان آقای خواستار را در زمان بازداشت با آمبولانس به بیمارستان منتقل کرده‌ بودند. این فعال صنفی به دفعات نامه های سرگشاده اعتراضی را به رهبر ایران نوشته و مسئولیت اکثر مشکلات عدیده ایران را در سوء مدیریت رهبر ایران دانسته و انتقادات تندی را در فضای مجازی نیز به رهبر جمهوری اسلامی داشته است. پیش از این نیز یک منبع مطلع به گزارشگر حقوق بشر در ایران گفته بود: “آقای خواستار سابقه هیچ بیماری و مشکل روانی ندارد و در زمان بازداشت، خودروی ایشان با تمام وسایل بدون قفل شدن در مقابل درب باغ رها شده بود که نشان دهنده شرایط خاص ایشان در زمان بازداشت بوده است”. هاشم خواستار پیش‌تر نیز در تاریخ در ۳۱ تیرماه ۱۳۹۷ در جریان تجمع سکوت معلمان به همراه تعداد دیگری از معلمان بازداشت و به بازداشتگاه پلیس امنیت واقع در خیابان عباس آباد (وزرا) منتقل شده بود. آقای خواستار پیش از این از بابت پرونده‌ای که پس از پایان محکومیت دوساله‌اش از بابت پرونده‌ای گه از بایت انتشار نامه‌هایی که در زندان نوشته علیه وی مفتوحه شده بود، به پرداخت جزای نقدی بدل از حبس محکوم شد که در پی مخالفت با پرداخت آن مجددا بازداشت و روانه زندان وکیل آباد شده بود. هاشم خواستار معلم بازنشسته ۶۵ ساله و عضو کانون صنفی معلمان ایران پس از رویدادهای انتخابات ۸۸ بازداشت و به مدت دو سال روانه زندان شده بود. وی نهایتا بدون بهره مندی از مرخصی در تاریخ هفدهم شهریور ماه ۱۳۹۰ آزاد شد. این فعال صنفی بارها در نامه های سرگشاده اعتراضی به آیت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی بر شرایط اسفناک کشور و مشکلات عدیده پیش روی شهروندان ایران را بر سو مدیریت از طرف حکومت دانسته است  سرکوب فعالان حقوق بشر در ایران مصداق بارز نقض حقوق بشر و سرکوب آزادی بیان میباشد. همچنین در اسناد حقوق بشر میتوان به ماده ۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر اشاره کرد که به صراحت حق اعتراض و انتشار افکار و عقاید را برای هر انسانی محفوظ نگه داشته است و به صراحت اینگونه رفتارهای حکومت جمهوری اسلامی در برخورد با فعالان صنفی را می توان نمونه بارز سرکوب آزادی بیان و نقض ماده ۱۹ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی و همچنین نقض اصول حقوق بشر دانست.

کودک آزاری؛ مرگ کودک ۸ ساله در تهران



کودک ۸ ساله‌ای در تهران توسط پدر خود به قتل رسید. متهم در اظهاراتش گفت که بچه ۸ ساله‌اش را برای موتورش قربانی کرده است. پرونده این قتل پس از کارشناسی پلیس به دادگاه کیفری استان تهران ارجاع داده شد و پدر این کودک به تحمل ۱۰ سال زندان محکوم شد. طبق قانون پدر در صورت قتل فرزند اعدام نمی‌شود و تنها باید تا ۱۰ سال در زندان بماند.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از رکنا، مردی با پلیس تماس گرفت و ادعا کرد بچه اش را دزدیده اند .
وقتی این مرد بازجویی شد گفت: “من با چند جوان دعوا کردم و آنها را با چاقو زدم آن مردان بچه ام را ربودند”.
با این ادعاها پلیس به تحقیقات میدانی دست زد و پی برد این مرد دروغ می گوید و اصلا در جایی که ادعا می کند درگیری ای رخ نداده است.
عمه کودک در این مرحله رازگشایی کرد و گفت برادرش به مواد مخدر شیشه اعتیاد داشته و زنش را طلاق داده است و نمی داند برادرش راست می گویدیا خودش کاری کرده است.
ساعتی بعد جنازه کودک که سرش با چاقو بریده شده بود پیدا شد و قاتل که کسی جز پدرش بود اعتراف کرد بچه ۸ ساله اش را برای موتورش قربانی کرده است.
پرونده این قتل پس از کارشناسی پلیس به دادگاه کیفری استان تهران ارجاع داده شد و پدر کودک به تحمل ۱۰ سال زندان محکوم شد.
طبق قانون پدر در صورت قتل فرزند اعدام نمی شود و تنها باید تا ۱۰ سال در زندان بماند.


بستری شدن روانپزشکی اجباری نمیتواند به عنوان ابزار جدید خلع سلاح در ایران تبدیل شود


Forced Psychiatric Hospitalization Cannot Become New Means of Silencing Dissent in Iran
بستری شدن روانپزشکی اجباری نمیتواند به عنوان ابزار جدید خلع سلاح در ایران تبدیل شود



NOVEMBER 6, 2018

Teachers’ Rights Activist, Held Against His Will at Psychiatric Hospital in Iran and Forcibly Given Medications, Must Be Released Immediately

 Wife and Son of Hashem Khastar Arrested with Other Protestors, Released Same Day

November 6, 2018—The Iranian government should immediately release teachers’ rights activist Hashem Khastar from the psychiatric facility where he has been forcibly and unlawfully held, the Center for Human Rights in Iran (CHRI) said in a statement today.

In addition, CHRI condemns the arrest on November 5, of Khastar’s wife, Sedigheh Maleki, and their two sons, Jahed Khastar and Ahmad Khastar, in addition to the other protesters who were with them, in front of the hospital where Khastar is being unlawfully held. While they were released at the end of the day, these arrests were a transparent means of intimidation to shut down protest over Khastar’s forced admittance into the psychiatric hospital.

“The Iranian authorities are using imprisonment in a psychiatric facility in order to silence a civil rights activist, and arresting family members or anyone else that dares to protest this abuse of power to enforce this silence,” said Hadi Ghaemi, executive director of CHRI. “This is right out of the playbook of the worst abuses by authoritarian powers.”


تشدید نگرانی در مورد احتمال اعدام تعدادی از فعالان عرب اهوازی


Concerns about the Executions of Ahvazi Arab Activists in Iran
تشدید نگرانی در مورد احتمال اعدام تعدادی از فعالان عرب اهوازی



NOVEMBER 11, 2018

Iran Human Rights (IHR); November 11, 2018: IHR has received information about the execution of several Ahvazi Arab activists on Thursday, November 8.

Two different sources confirmed to IHR that several Ahwazi Arab activists were executed on Thursday, November 8, at one of the prisons in the Iranian city of Ahvaz (Ahwaz).

“In the aftermath of the September attack to a military parade in Ahvaz, Iranian Ministry of intelligence announced that 22 people were arrested for alleged connection to the incident. It seems that authorities executed all of them on Thursday. Today [Sunday, November 11] they told the prisoners’ families that the executions were carried out. They warned the families against public mourning.”

Of note, a military parade was attacked by armed gunmen in the southwestern Iranian city of Ahvaz on 22 September 2018. Iranian security forces arrested 22 people for alleged connection with the attackers.

IHR sources believe that the executions were carried out at Sheyban Prison in Ahwaz.


اعدام یک زندانی در زندان اردکان استان یزد


Iran Executions: Man Hanged at Ardakan Prison
اعدام یک زندانی در زندان اردکان استان یزد



NOVEMBER 5, 2018

Iran Human Rights (IHR); November 5, 2018: A prisoner was executed on a murder charge at Ardakan Prison on Saturday, November 3.

According to HRANA, Sami’ Mohtarami, 43, was convicted to qisas (retribution in kind) on a murder charge. He killed a person during a car robbery in 2015.

The victim’s family agreed to forgive Sami’ in the condition of receiving Diya. Diya in Islamic law (Sharia) is a financial compensation paid to heirs of a victim to thus avoid a retaliation punishment. However, Sami’ was a poor man and could not pay the amount. Therefore, his execution was carried out on the morning on Sunday, November 3, 2018.

The Penal Code of Iran does not specifically state that convicted murderers are subject to the death penalty, but rather to “qisas” which means “retribution in kind” or retaliation. In this way, the State effectively puts the responsibility for executions for murder on the shoulders of the victim’s family.

The Iranian media outlets have not published news related to the aforementioned execution so far.
According to Iran Human Rights annual report on the death penalty, 240 of the 517 execution sentences in 2017 were implemented due to murder charges. There is a lack of a classification of murder by degree in Iran which results in issuing a death sentence for any kind of murder regardless of intensity and intent.


مسعود کاظمی دومین روزنامه نگار است که ظرف دو هفته در تهران دستگیر می شود


Masoud Kazemi is the Second Journalist to Be Arrested in Tehran Within Two Weeks
مسعود کاظمی دومین روزنامه نگار است که ظرف دو هفته در تهران دستگیر می شود



NOVEMBER 7, 2018

Unidentified security agents detained journalist Masoud Kazemi in Tehran on November 5, 2018, making him the second known case of a journalist being arrested in the Iranian capital within the last two weeks.

“Bail has been set at 250 million tomans [approximately $59,340 USD], which I hope his family will be able to come up with,” his attorney, Ali Mojtahedzadeh, tweeted on November 6.

“Detention without prior warning is only permissible in very limited cases for people accused of serious or dangerous crimes but unfortunately, it is repeatedly happening to journalists and becoming a normal pattern,” he added.

Mojtahedzadeh did not identify the arresting authority or discuss whether charges have been filed.

Kazemi is the editor-in-chief of the monthly political magazine, Sedaye Parsi (Persian Voice) and has worked for several reformist newspapers including Ghanoon and Shargh.

Kazemi’s fiancé, Shima Tadrisi, tweeted on November 6 that neighbors who witnessed Kazemi’s arrest told her that several individuals entered his home before noon and took him away along with his laptop and phone.

On October 25, Iranian journalist Pouyan Khoshhal was also arrested in Tehran and charged with a crime that could carry the death penalty for using the word “demise” instead of “martyrdom” while referring to a Shia imam.


کنوانسیون حقوق کودک

عضو گروه مطالعات اعتیاد مرکز تحقیقات پزشکی قانونی: مصرف «گل» در جوانان افزایش یافته است.۱۰ نوامبر ۲۰۱۸
عضو گروه مطالعات اعتیاد مرکز تحقیقات سازمان پزشکی قانونی محمدرضا قدیر زاده با خبرنگار ایرنا گفت: مصرف ماده توهم زای «گل» یا همان ماری جوانا در بین نوجوانان و جوانان افزایش یافته است، ماده ای که عامل افسردگی، خستگی، کاهش حافظه کوتاه مدت، خشونت، بی انگیزگی، اختلال بینایی، روانپریشی و خودکشی است وبرخی نوجوانان و جوانان به دلایل مختلف به مصرف گل رو آورده اند.

ماده ۳۳ کنوانسیون حقوق کودک (حمايت در برابر مواد مخدر)
حکومت ها تمامي اقدامات مناسب همراه استفاده از امکانات قانوني، اداري، اجتماعي و آموزشي را بعمل مي آورند تا کودک را بر عليه موادي که مطابق اسناد بين المللي بعنوان مواد اعتيادآور و مخدر شناخته شده اند، حمايت نمايند و از بکارگيري غيرمجاز کودکان در توليد و يا توزيع اين مواد جلوگيری مي کنند.
سند ۲۰۳۰
شانزده- ترویج جوامع صلح طلب و فراگیر برای توسعه پایدار، دسترسی به عدالت برای همه و ایجاد نهادهای موثر، پاسخگو و فراگیر در تمام سطوح

طنز پردازی و وضعیت سیاسی اجتماعی ایران



طنزپردازیموجبات بروز بسیاری از مشکلات در جامعه امروزی گردیده  و متاسفانه ما به این مورد کاملا بی اعتنا.
ایران حال حاضردر شرایطی است  کههمهچیزروبهسقوطاست.....اما نابودیملترو به صعود.
مردمفقطایستادهاندومناظرهمیکنندبهمناظریبهظاهرشیرینوخندهداراماباباطنیتلخوسوزناک.
عدهایهمماننددلقکسیرکهابهمیدانآمدهاندو درواقعمردمرابصورتگستاخانهایموردتمسخرقرارمیدهنداماهمچنانمردممیخندند.
طنز همواره درادبیات ایران وجود داشته و دارد ٬ از خواجه حافظ شیرازی گرفته تا گل آقا و در حال حاضر تلگرام و اینستاگرام
فرزانه بهنامزاد کارشناس و دبیر زبان و ادب فارسی اصفهان در مقاله ای با عنوان طنز چیست اورده است که : ادب انتقادی نوعی از ادبیات متعهد و مسئول است که نویسنده را وا می‌دارد تا به امید اصلاح و تغییر نگرش فرد و جامعه به مسائل اجتماعی بنگرد و آن‌ها را با زبانی شیرین و چه بسا تلخ و در قالب انتقاد بیان کند.
 یکی از انواع ادب انتقادی طنز است و طنزپرداز متعهد ٬با دیدن بیماری‌ها، ضعف‌ها و کاستی‌های اجتماعی همانند پزشکی حاذق، برای درمان این بیماری‌ها و حتی قطع عضو فاسد ٬ از تیغ برنده طنز٬ مدد می‌گیرد و در عین حال لبخندی آرامش‌بخش نیز بر لب‌ها می‌نشاند تا نیش و نوش را در هم آمیزد و درمان را سرعت بخشد.
طنز در پرده است و متین، و نوعی تنبیه اجتماعی است و هدف آن اصلاح و تزکیه است نه مدح، نه ذّم و مردم آزاری اما هزل با رکاکت لفظ و دشنام و عدم رعایت عفت کلام توام است و قصد شاعر در بیان آن ایجاد خنده و مسخره کردن است اما اگر در طنز خنده‌ای باشد خنده علاقه و دلسوزی است ٬ناراحت می‌کند٬ اما ممنون می‌سازد و کسانی را که معروض آن‌اند به اندیشه و تفکر وا می‌دارد.هزل و هجو نگرشی منفی برای تخریب شخصیت است، با زبانی تند همراه با ناسزاگویی و کلمات رکیک و تمسخر، در حالی‌که طنز هدف دیگری دارد و آن اصلاح و سازندگی است .
طنز در سعدی و حافظ به مثابه سخنی تیز و گزنده در ورطه سیاســـت و اجتماع٬با قصد اصلاح و تربیت میگردد.
فضای سیاســـی اجتماعی دوران حافظ وســـعدی و تلاش آنها در تبدیل زبان عامهو ابزار تفریح بهآلت تنبیه در حیطه زبان،طنزی عمیق میسازد که خصیصه اصلیآن ٬ دادگاهی کردن همه اربابانریاکاری وظلم است در پیشگاه شعر و نثروحکایت و مثل.
پیش تر و در  دوره مشـــروطه ایرج میرزا میآید و اساس ســـلطنت نشانه میگیرد و علی اکبـــر دهخدا با چرند و پرندمسند استبدادی را .اما از ابتدای حکومت جمهوری اسلامی بر سرزمینمان ایران رفته رفته طنز در بین مردم و حاکمان به گونه ای دیگر بدل گردید ٬طنز وهزل را درهم امیختند به طوری که دیگر طنز٬ عبرت حاکمان را در بر نداشته و مردم را برای امادگی با شرایطی سخت در آینده اماده میکند و یا برای سرکوب افرادی از دل حکومت یا افرادی که به دشمنی با حاکمان برمیخیزند بدل گردیدهو انها مورد تمسخر قرار میگیرندو گویی که ابزاری گردید برای ارتقا حاکمان و فریب مردم و شاید آرامشی نسبی و عبدی برای مردم و حکام . طنز های ساخته شده برای آیت الله منتظری که در دوران نزاع وی با خمینی ساخته و منتشر گردید از این قبیل بودند که کاربرد  تخریب شخصیت وی را داشتند.
علی دشتی در کتاب"  دمی با خیام" چنین آورده است که:
 مردی مفاسد و خطاهای گوناگون محیط اجتماعی خود را مشاهده میکند و به مبارزه برمیخیزد
در خویشتن ان همت و در مردم استعداد همگامی میبیند و دعوتی را اغاز میکند و طبعا عده ای گرد وی جمع میشوند.
 تا هنگامی که عده انها کم و صدایشان ضعیف است کسی معترض انها نشده و به طعن و تمسخر اکتفا میکنند ولی اگر کار قدری بالا گرفت نگرانی و تشویش بر متولیان امور جامعه پیدا شده و به دفع خطر و خاموش کردن اتش فتنه برمیخزند.
 طبعا مرد اصلاح طلب٬ شخصی مفسد و اشوب گر و مخل نظم عمومی معرفی شده به زندان کشیده میشود و اگر در دعوت خود اصرار ورزد دچار زجر و شکنجه و عواقبی وخیم تر خواهد شد و شگفت انگیز انکه٬ اجتماع ٬ یعنی همان مردمی که این نهضت برای حفظ شئون زندگانی انها صورت گرفته بود یا ساکت و تماشگر خواهند بود ٬ یا با شدت عمل متولیان همداستان.
این عمل را بارها و بارها از خودمان دیده ایم ان زمان که برای دستگیری دختران خیابان انقلاب هجوم اوردند و او را به پایین سکو پرتاب کردند یا انجا که در اوایل انقلاب٬ مردم برای اعدام ها همکاری میکردند و به اصطلاح در خودکشی دسته جمعی مشارکت داشتند و یا تماشاگران خوبی بودند.
و در این میانه طنز پردازانی بودند که پا از خطوط قرمز فراتر نهادند و سپس از مرزها  برای حفظ جان خویش.
وچه بسا بودند کسانی که پیرو خطوط قرمزها شدند ٬همان کسانی که به دنبال تعریف نویی از طنز روانه شدند و بنیانگزاران طنزهای محفلی گردیدند و محفلشان گرم شد و سرشان گرمتر.
درکشورماسیاستمبهمحکومتدرفضایمجازی،مردموفعالانفضایمجازیرادردوگانگیقراردادهاست
صدا و سیمای حکومتی به رشـــد شـــوخ بازیها کمکی شـــایان کرده و نوع خاصی از جریان طنز سیاسی و اجتماعی را با خود همراه کردو با پیوستن به این جرگه و ایجاد برنامه هایی در قالب طنز٬ مواردی در خصوص زندگی را به مردم دیکته کرد البته برای عموم یا کسانی که با برنامه های طنز تحت تاثیر قرار نگرفتند برنامه هایی دیگر طراحی شد تا در کل٬ احساسات عواطف و روحیات مختلف مردم با غم و اندوهوشادی در برابر مشکلات و تنش های سیاسی اقتصادی فرهنگی تحت کنترل هدفمند و روشمند قرار بگیرد .
بهترین مخدر صدا و سیما با نام ماه عسل ساخته شد برنامه ای که توجه قشر ضعیف و فقیر جامعه را به جای فکر به پیشرفت و نگاه به انسانهای موفق وداشتن انتظارات بالا از سطح اجتماعی خود به انسانهایی با مشکلات بسیار زیاد جلب کردهتا مخاطبان به جای فکر مطالبه حقوقشان دو رکعت نماز شکر هم به جای آورند و شکرگزار خداوند خویش باشند و نجوا کنان به خود گوشزد کنند که بدبخت تر از ماهم وجود دارد و به همان وضعیت حقیرانه ای که دارند راضی بمانند.
 در واقع حکومت جمهوری اسلامی با داشتن بیشترین قدرت تاثیر بر افکار عمومی توسط صدا و سیما و با مطالعه روانشناسی و روانشناختیبا ارایه این برنامه های چندگانه٬ سناریوی اتفاقات اینده را در ذهن بینندگان طراحی و تداعی نموده تا جامعه در هنگام برخورد با این موانع بصورت واقعی با شوک شدید روبرو نشود و با نرمی پذیرای آنها باشد.
چنانچه همگی به یاد داریم که در طنز شبهای برره یکی از برنامه هایی که حتی برای مدتی گویش مردم جامعه را باتغییر ایجاد کرده بود٬چاله ای که در زمین به نام چال اسکندرون بود یک شبه مفقود گردید٬ همگی خنده کنان از آن گذشتیم باذکر این مطلب که مگر میشود چاله را دزدید!!!
ولی در سالهای نه چندان دور با این واقعیات روبرو شدیم :
کهدکل نفتی با آن عظمت مفقود گردیدوبازهمخندیدیمکه دکل کو ؟!!!!!
در این مبحث قصد به بررسی و یافتن عاملین و دلایل گم شدن این دکل ندارم ٬ فقط در پی آنمکه بدانیم چرا واکنش مردم٬ به واکنشی طنز گونه در خصوص این موردو دیگر موارد تبدیل میگردد.
در برنامه طنز قهوه تلخ در سکانسی از فیلم شاهد حراج ایران بودیم که مستشاران شاه میگفتند تا مشتری دست به نقد است ایران را یکجا بدهیم برود!!!! و همه خندیدیم و خم به ابرو نیاوردیم٬تا امروز که خزر را دادند رفت و آبی هم ازآب تکان نخورد!!!!!!
در فیلم طنز دیگری آقا هاشم به خاطر تنگدستی موز را از فرزندش میگیرد و میخواهد که میوه ها را به میوه فروشی برگرداند و ما خندیدیم!!!
 تا امروز به راحتی شاهد فقر و تنگدستی پدران در زندگی واقعیشان باشیم که چگونه شرم خانواده را متحمل میشوند!!!
در خصوص اوضاع اقتصادی نیز با ترفند طنز درد خود را دوا میکینمدر یک کلیپ٬ شخصی که با وانت بار خود خربزه میفروخت با صدای بلند فریاد میزند که خربزه هر کیلو 5 میلیون تومان ویا انجا که با توجه به قیمت کزایی رب گوجه چند جوان به یک شیشه رب گوجه را دردست گرفته و چرخ زنان نجوا میکنند که یارب نظر تو برنگردد!!!!
و به همین راحتی فراموش کردیم که قیمت هر شیشه رب گوجه 20 هزار تومان است!!!!
حتی در این میان نسبت به اخطارها و سخنان عاملین حکومتی نیز طنز پردازی میگردد تا مردم جامعه نرمشیدر برابر ان سخنان نشان داده و با همان نرمی پذیرای واقعیات تلخ دوران زندگی خود باشند و آن را بپذیرند.
طنزهایی از سخنرانی جنتی میشنویم که میگوید مردم حاضرند بدترین گرسنگی ها را متحمل شوند یا دیگری که میگوید مردم فلان کشور با لنگ میجنگند و نان خالی میخورند و ... و بعد میبینیم که همان شد که نباید میشد همانی شد که به آن میخندیدیم!!!!
نکتهجالبتوجهدرزمینهایناخبار،واکنشمردماست؛مردمیکهمثلبسیاریازاتفاقاتتلخومصیبت‌بارپیشازهرعکس‌العملدیگریدستبهساختودستوبهدستکردن ‌جوکومطالبطنزدربارهآناتفاقاتزده‌اند. هنوزبسیاریازمادرخاطرمانهست ‌جوک‌هاییکهبعدازماجرایاسیدپاشیاصفهانکهبرایمانارسالشدهبودوهنوزهمخیلیها ‌جوک‌هایماجرایتعرضدوپلیس فرودگاهعربستانبهدونوجوانایرانیرابه زبان میرانندولابه‌لایپیام‌هایکیدو ‌جوکدربارهفساداقتصادیواختلاس‌هایکلاندرجامعهپیدامی‌شود و یا در همان برنامه های شو تلویزیونی از اختلاسگران با خنده و شادی یاد میشود و از همه جالبتر اینکه تماشاچیان دورهمی به تشویق میپردازند و جناب خان میپرسد که : خاوری تشویق ندارد ؟ !!!!
یکی از عوامل ایجاد اختلاف و تفرقه اندازی بین اقوام مختلف ایرانی نیز همین طنز پردازی هاست که در نادر مواقعی به واکنش هایی توسط مردم بومی آن مناطق منجر گردیده است واصلاگوییجز‍ولاینفکزندگی‌مانشدهکهبهیکدیگر و به اتفاقاتتلخو تاسف بار زندگیمان طنز گونه بنگریم و به راحتی از آن گذر کنیم .
شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که وقتی خبری سیاسی را به کسی میدهید در جواب بگوید طنزش نیز ساخته میشود.!!!!
و خلاصه زندگی سخت و طاقت فرسا در شرایط کنونی جامعه شرایط را اینگونه مهیا کرد که عده ای بتوانند با اجرای استنداپ کمدی٬ دردهای واقعی جامعه را به شکلی ماهرانه به خوردمان بدهند و ما در کمال ارامش به جای اشک بر آن٬ تشویق کنان٬خنده روان کنیم وسر از پا نشناسیمتا خود را به یکی از این محافل برسانیم و با وجود اوضاع نابسامان اقتصادی مبلغی هم بپردازیم کهاز شرکت کنندگان باشیم و مدام میگوییم که عجب جراتی داشت و عجب حرفی زد !!!!
چرا که از این نیز غافلیم که ساخت این مجموعه ها به عنوان سوپاپ اطمینان کنترل جو جامعه عمل میکند و از خشم و نارضایتیجامعه به میزان بسیار زیادی میکاهد.
حتیبرنامههایانتقادینیزبرایرفاهحالمردمجامعهطراحی نشده اند. مگرامکانداردکه با وجود حکومتی بودن صدا و سیما و لحاظ کنترل های گوناگون٬ آزادیهایی این چنین در آن بوجود آید و برنامه ای با نام حالا خورشید بدرخشد و روشن نمایی کند؟!!!!بااندکی تاملدرمیابیمکهمگردیگرآزادیخواهانچهگفتهاندکهسهمشانزنداناستوشکنجه . اگرمنوشماودگریکهاینمتنرامیخوانیمومی‌شنویمعینبهعینآنعباراتاعتراضیرادرجایی از ایرانبگوییمچهچیزدرانتظارمانخواهدبود.؟؟!!!!!
در حکومتی که آزادی بیان در آن جرم است چگونه چنین مواردی امکان پذیر است؟
باید به این نکته توجه داشت که اساساوجوداینبرنامههابسیارتاثیرگذاروخوباستوباعثآگاهیرسانیاست ولی بایدبدانیمکهاینامردرصورتیمحققمیگرددکهبههمهابعادجامعهپرداختهشودوهمهدر برابر آن یکسان باشند از همه مهمتربهمنظوربازیچهقراردادنافکارعمومیوفریبمردم نباشد.

طنزپردازیدردرازمدت٬منجربهبیمسیولیتیماوبهفراموشی سپردنحقوقمانمیگرددواینگونهاستکهوزیرییاسفیریو... باوقاحتوبیشرمیتمامچیزهاییمیگویدکهماراهیچ خرسندینیستولیماکماکانجوکمی‌سازیمومنتشرمی‌کنیموبهخیالماناستکهآزادیمووزیررااینگونهتنبیهکردیموجامعهداردپیشرفتمیکندوهمهچیزعالیوبروفقمراداست.
یکی از جملاتی که اغلب در دوران دانش‌آموزی از معلمان و مریبان خود شنیده‌ایم این بوده که ((به هم نخندیم، با هم بخندیم)).
اما بیایید تا از این پس قبل از اینکه با هم بخندیم تفکر کنیم که به چه بخندیم !!!!
بیندیشیم که مبادا خنده امروز ما٬تلخ تر از گریه فردایمان باشد!!!
 و بدانیم که هر چیز خنده داری را نباید انتشار دهیم و در انتشار طنزها دقت کنیم !
 اگر نمیتوانیم بر دوستی یا عزیزی که این گونه طنزها را برایمان ارسال میکند متذکر شویم خود نیز ناشر آن نباشیم . بیایید تا ما اولین باشیم برای این مبارزه و این آگاهی رسانی و اینگونه این  راه قراموشی حقوقمان را مسدود کنیم و فرهنگ مان را باز بیابیم.



نماینده دادستانی؛ چاره کار خودکشی است؛ چهل و نهمین روز اعتصاب غذای حمزه درویش


حمزه درویش، زندانی سنی مذهب زندان رجایی شهر کرج در اعتراض به عدم رسیدگی به درخواست اعاده دادرسی در دیوان عالی کشور و عدم دسترسی به وکیل در چهل و نهمین روز اعتضاب غذا دچار کاهش وزن و فشار خون و همچنین درد در ناحیه شکم و قفسه سینه شده است. گفته می‌شود نماینده دادستانی به این زندانی گفته است وزارت اطلاعات مانع از قبول اعاده دادرسی در دیوان عالی کشور شده است و تنها راه جز همکاری با وزارت اطلاعات “خودکشی” است.به گزارش  ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، حمزه درویش، زندانی سنی مذهب زندان رجایی شهر کرج در اعتراض به عدم رسیدگی به درخواست اعاده دادرسی در دیوان عالی کشور در چهل و نهمین روز اعتصاب غذای خود بسر می‌برد.یک منبع نزدیک به خانواده آقای درویش در این خصوص به گفت: “حمزه درویش در چهل و نهمین روز اعتصاب غذا به شدت ضعیف و دچار کاهش وزن ۱۳ کیلوگرمی شده است. علاوه بر این از ناحیه شکم و قفسه سینه نیز دچار درد شدید شده به طوری که قدرت تکلم را نیز از او گرفته است. درخواست وی حق داشتن وکیل و قبول اعاده دادرسی در دیوان عالی کشور است ولی تا کنون اقدامی بابت خواسته وی صورت نگرفته است.وی همچنین افزود: “معاون دادستان «رستمی» در پاسخ به سوال حمزه درویش در رابطه با دلیل رد اعاده دادرسی در دیوان عالی کشور به وی گفته که وزارت اطلاعات مانع از قبول اعاده دادرسی او می‌شود و حتی اگر بیگناه باشی بدون تائیدیه وزارت اطلاعات هیچ اعاده دادرسی پذیرقته نیست و تنها راه راضی کردن وزارت اطلاعات جز همکاری با آنها «خودکشی» است.”حمزه درویش زندانی محبوس در زندان رجایی شهر کرج از تاریخ ۳ مهرماه در اعتراض به عدم رسیدگی به درخواست اعاده دادرسی در دیوان عالی کشور و عدم دسترسی به وکیل انتخابی دست به اعتصاب غذا زده است.وی پس از اعتصاب به مدت ۳ روز در سلول انفرادی نگهداری شده و پس از آن مجددا به بند بازگردانده شده است این اعتصاب در حالی در جریان است که خانواده این زندانی به دلیل دوری مسافت و هزینه‌های ناشی از رفت و آمد به ندرت موفق به ملاقات با وی می‌شوند و همچنین مسئولین زندان بیشتر اوقات اجازه تماس با خارج از زندان را نیز به وی نمی‌دهند.
این زندانی پیشتر نیز به اعتصاب غذا مبادرت کرده بود و از جمله به دلیل آسیب‌های وارده ناشی از اعتصاب غذای طولانی با پابند و دستند به پزشکی قانونی اعزام شده بود.در زمان اعتصاب پیشین به دستور غلامرضا ضیایی مدیر زندان، آقای اسماعیلی معاون پشتیبانی و آقای ذولفعلی مسئول حفاظت فیزیکی زندان به شدت و تا حدی که تمام بدنش سیاه و کبود شده بود مورد ضرب و شتم قرار گرفت و پس از آن بدون رسیدگی پزشکی و در حالت اعتصاب به مدت سه هفته در بند قرنطینه زندان نگهداری شده بود.حمزه درویش، زندانی ۲۴ ساله اهل تالش مدعی است در سال ۹۳ نیروهای داعش با فریب، او را به ترکیه کشانده و سپس به سوریه منتقل کرده‌اند. مدتی را در زندان داعش بوده و سپس به ایران فرار کرده و خود را به نیروهای امنیتی معرفی کرده است و حتی این شانس را داشته که با قید ضمانت آزاد باشد و به شغل پرورش بلدرچین مشغول شود. وی مدتی پیش به صورت غیرمنتظره بازداشت شد. او در دادگاهی پرابهام به ۱۸ سال حبس محکوم شد که میزان ۱۵ سال آن را باید تحمل کند.آقای درویش در مردادماه ۹۶  نامه‌ای خطاب به افکار عمومی نوشت و در آن به شرح سرگذشت خود پرداخت و از نهادهای مدافع حقوق بشر، طلب استمداد کرد.او در نامه خود تاکید می‌کند اعتراض او به حکم دادگاه بدوی اساسا در نظر گرفته نشده و اکنون از محکومیت ۱۸ سال حبس تعزیری با احتساب ماده ۱۳۴ مدت ۱۵ سال را لازم است تحمل کند.