۱۳۹۸ مرداد ۲۳, چهارشنبه

جنگ جنگ تا انقلاب











شیپور انقلاب پرجوش و پر خروش
از نقطه های دور می آیدم به گوش
می گیردم قرار می بخشدم امید
می آردم به هوش
فرمان جنبشست هنگامه نبرد
غوغای رستخیز روز قیام مرد
جان می پرد ز شوق خون می چکد ز چشم
دل می تپد ز درد
در تیره جنگلی انبوه و دور دست

اندر پیش ز دور فریاد توده هاست
آید به دست باد بر گوش من رسا
غوغای کارگر هورای رنجبر
فریاد بی نوا
لختی به جای خویش می ایستم خموش
وانگه دوان دوان خون در رگم به جوش
زی کلبه می دوم سوی تفنگ خویش
می گیرمش به دوش
پاکیزه می کنم قنداقه اش ز خاک
گردش به آستین سازم ز لوله پاک
پس بر کمر ز شوق بندم قطار خویش
کین جوی و خشمناک
انبوه توده ها فریاد مرده باد
نزدیک می شوند آماده جهاد
غرنده همچو سیل کوبنده همچو باد