۱۳۹۶ آذر ۲۶, یکشنبه

شعر و نقاشی ماه را نگاه نکن





ارمغان فکر عمیقی دگر از پاره ی خود  پهنه ی آسمان را رنگین کمان خواهد گفت
ماهی و ماهتابی پرده ی جان فشنی در دل شب خواهد گفت
گر پرستو سخنی تازه و پرحاشیه آورد به چمن
گل گیسو پری از گرد جهان  نیکو بر آیین دل خود خواهد گفت
شادی و سروری همه گرداگرد نخود  محض خنده به بی شاخی و بت خواهد گفت

کس ندانست پارچه ی شوفرباشی پیدا نیست
این همه وسوسه و نقل و نبات پایدار نیست

همه از فکر او گویند که چرا پا به مجلسی نگذاشت
ماه از گویش او سر به حیاطی نگذاشت
دل زرد ما هم شعری به جایی نگذاشت

کس ندانست ماه را از او بگیری دردسر خواهد شد
این همه سوزش غرب سر به فلک خواهد شد
ماه از رویش موی شقایق آسی خواهد شد

ماه بالای سرت پنهان نیست
ماه در چشمانت بی جان نیست
ماه در دامن شب می ماند
ماه هم فکر جهان می خواند