۱۳۹۶ بهمن ۷, شنبه

شعر و نقاشی






بهر چه ؟....


به سپیدی ها بیندیش که تو خانه به دوش شدی و هی من و ما در رهِ بیداری و سُخُن ورزِگنی در تب و تاب. در گیر و دار. به آسمان آبی. داد می دهیم و هی هات می دهیم و شبِ مهتابی را زنجیر کشان زین طبق همه از مِی و تنِ تن خواری و بیچارگی. هرزه گری. جان فکنی در خس و خاص ای من و ما در عجبا.
زین سخنان بهر چه بود ؟
آب و آفتابی و ماه شبانه ی بیچارگی بهر چه بود ؟
گا و گلریزان و پاشنه کفش چادرزنی بهره خوری توبره کشی چای خوری ماست کشی این سر خوشی بهر چه بود ؟
من و ما در عجبا
زین من و ما در عجبا
سُخُنِ حکیم باشی. باور من بهر چه بود ؟