محاسبه ساده رژیم اینست در آنجا که نیروهای جامعه رهایش میکنند، اقشارحداقل باید به ریسمان خدا وقرآن و امامان و مهدی آخرزمان چنگ بزنند وبا سمبول ها و رفتارهای دینی باقی بمانند. اگر اعتقادات دینی و خرافه ها فروبریزند، همه چیز حکومت و حاکمان وروحانیت فرو میافتد. یاد آوری کنیم که فقط قدرت سیاسی نیست که ایدئولوژی اسلامی وخرافه پخش میکند. انواع واقسام نهادها و سازمانها و مداحان و آخوندهاو آموزگاران و شخصیت های معروف ورسانه های رنگارنگ هستند که باین کار مشغولند و شهروندانی که از خرد گرائی و منطق عقلانی دوربوده وبا مدرنیسم مصرفی خود، خرافات رامی بلعند و تقویت میکند نیزدر این کارزار شرکت دارند. فراموش نگردد که سیاستمداران و روشنفکران فرصت طلب غیر دینی ونیز روزنامه نگاران کم سواد ومبلغ اهداف ایدئولوژیک مذهبی ها نیز هستند که پیوسته در پی جلوگیری از مبارزه علیه خرافات دینی میباشند. اینان به شیوه های گوناگون از نیروهای مذهبی و خط آنان دفاع کرده و نقد مذهب را “توهین” قلمداد کرده و فضاسازی میکنند و نتیجه عمل آنان گسترش نادانی توده هاست. حال آنکه در فرهنگ عامیانه جنبه های ضدخرد و غیرعقلانی و ارتجاعی بیشمار اند. فرهنگ عامیانه خرافه ساز است، زیرا این فرهنگ در بستر گفتار علمی و آموزش لائیک نفس نمیکشد. این فرهنگ عامیانه با رساله های آیت الله ها و قرآن و دعا وروضه خوانی ونادانی عامیانه آبیاری شده وهمبستر است.
آنان چه میخواهند، خواستی مشخص ویا نگرانی هستی شناسانه؟ از ادبیات و فلسفه چه میدانند؟
در منابع اسلامی آمده است:علی پس از پیروزی بر قبیله “بنی قریظه” تعداد 900 نفر از مردان قبیله را در مقابل گودالهائی که از پیش کنده بودند سربریدند.پیامبر بگفت تادر زمین گودالها بکندند و علی و زبیر در حضور پیامبر گردن آنها را زدند. میدانیم که علی در شیعه نقش اساطیری دارد، این جابجائی چگونه در ذهنیت ایرانی رویداده است؟